تهدید خاموش سرمایه انسانی؛ ضربه مغزی زندگی را متوقف میکند
خبرگزاری مهر – گروه سلامت: در حالی که بسیاری از ما ضربه مغزی را تنها یک آسیب جسمی موقتی میدانیم، پژوهشهای جدید نشان میدهد که این آسیب میتواند پیامدهایی عمیق و طولانیمدت بر زندگی فرد و حتی جامعه بر جای بگذارد. مغز، مرکز فرماندهی بدن، نهتنها مسئول کنترل حرکات و حواس ماست، بلکه حافظه، تصمیمگیری، یادگیری و تعاملات اجتماعی نیز به عملکرد سالم آن وابسته است.
اگر در یک حادثه ناگهانی، از تصادف جادهای تا سقوط در محیط کار، این مرکز حساس را دچار اختلال کند؛ اختلالی که ممکن است سالها بعد هم اثراتش باقی بماند و فرد را از چرخه کار، تحصیل یا زندگی عادی دور کند.
در ایران، برخلاف بسیاری از کشورهای توسعهیافته که بیشتر موارد ضربه مغزی در سالمندان رخ میدهد، بیشترین آسیبها در میان جوانان و نیروهای مولد جامعه گزارش میشود؛ کسانی که در اوج توانایی و بهرهوری هستند و از دست دادن توان جسمی یا شناختیشان، تبعات اقتصادی و اجتماعی گستردهای دارد.
با وجود این هنوز آمار ملی و جامعی از میزان و الگوی آسیبهای مغزی در کشور وجود ندارد و بسیاری از بیماران پس از ترخیص از بیمارستان، بدون پیگیری تخصصی، با مشکلات پنهان اما جدی شناختی تنها گذاشته میشوند.
در همین راستا خبرنگار مهر با مهدی شریف الحسینی پزشک و متخصص علوم اعصاب، عضو هیئت علمی دانشگاه پزشکی تهران گفتگویی داشته است.
دلیل تمرکز شما روی ضربه مغزی چه بوده است؟
شریفالحسینی: حوزه اصلی فعالیت تیم تحقیقاتی ما «نوروتروما» یا همان آسیبهای فیزیکی وارده به سیستم عصبی شامل مغز، نخاع یا اعصاب محیطی است. در سالهای اخیر تمرکز بیشتری روی پژوهشهای مرتبط با ضربههای مغزی صورت داشتهایم. ازجمله اجرای طرح «بار ناشی از ضربه مغزی در ایران» که در همین راستا انجام شده است. برای این موضوع سه دلیل اصلی داشتیم. نخست، بروز نسبتاً بالای ضربه مغزی در ایران، بهویژه در میان افراد مولد جامعه بود.
برخلاف کشورهای توسعهیافته که عمدتاً سالمندان به واسطه سقوط ناشی از عدم تعادل یا مشکلات حرکتی و اسکلتی دچار ضربه مغزی میشوند، در ایران، بیشتر بخش مولد جامعه و جوانان به دلیل حوادث ترافیکی و شغلی در معرض خطرند. این آسیبها، افراد را در میانه زندگی و در سنین شکوفایی و فعالیت دچار ناتوانی میکند و تبعات آن فراتر از یک مشکل جسمی صرف است؛ وقتی فردی بهدلیل آسیب مغزی توان بازگشت به کار و زندگی عادی را از دست میدهد، نهتنها خودش بلکه خانواده و حتی جامعه نیز دچار چالش میشوند. این موضوع یک تهدید راهبردی برای هر کشور است.
دلیل دوم تمرکز پژوهشی ما روی ضربه مغزی، کمتوجهی به آسیبهای شناختی پس از ضربه مغزی در کشور است. برخلاف تأثیرات جسمی مانند اختلال در حرکت یا حواس، آسیبهای شناختی کمتر مورد توجه قرار میگیرند. این آسیبها شامل اختلال در یادگیری، حل مسئله، تصمیمگیری، درک اجتماعی و سایر تواناییهایی است که انسان برای زندگی طبیعی خود بسیار به آنها وابسته است.
متأسفانه در ایران، روند درمان بیماران و همینطور پوششهای بیمهای بیشتر بر رفع علائم جسمی متمرکزند. بنابراین بیمارانی که ممکن است دچار اختلال حافظه، تمرکز یا تعامل اجتماعی شده باشند خیلی اوقات بعد از ترخیص از بیمارستان عملاً بدون تشخیص، پیگیری یا مداخله تخصصی در این زمینهها، رها میشوند.
سومین دلیل ورود ما به این حوزه، جایگاه منحصربهفرد مغز بهعنوان مرکز فرماندهی بدن است؛ و اینکه هر پیشرفتی در دانش پزشکی درباره مغز، میتواند تأثیر عمیقی بر تمام مبحث سلامت انسان داشته باشد. بنابراین پژوهش در این زمینه جز ارزشمندترین نوع مطالعات علوم اعصاب محسوب میشود.
آیا ضربه مغزی میتواند منجر به مرگ مغزی هم شود؟
شریفالحسینی: مرگ مغزی علل متعددی دارد که در کل به کاهش سطح اکسیژن مغز و مرگ سلولهای مغزی منجر میشوند؛ ضربه وارده به مغز هم میتواند بسته به شدت آسیب و محل آن، عوارض متفاوتی به همراه داشته باشد. هر بخش از مغز وظیفه خاصی را بر عهده دارد و بنابراین شدت و محل آسیب تعیینکننده نوع و میزان اختلالات است. به هر حال در صورت بالا بودن شدت ضربه و یا تأخیر در اقدامات درمانی مناسب، احتمال مرگ مغزی هم در شرایط خاص وجود دارد.
آمار جامعی در رابطه با آسیب به سر وجود دارد؟
شریفالحسینی: در علوم تجربی برای ورود علمی به هر موضوع ابتدا باید وضعیت موجود و فعلیاش را شناخت. متأسفانه در ایران، آمار ملی و جامعی درباره آسیبهای سر وجود ندارد. بیشتر مطالعات انجامشده، پراکنده، جزیرهای یا مقطعی بودهاند و تصویر کلی و جامعی در دست نیست.
ما در غیاب آمار جامع داخلی به سراغ اطلاعات انستیتوی سنجش و ارزشیابی سلامت رفتیم که یک مؤسسه تحقیقاتی بینالمللی در زمینه سلامت جهانی است و امروز به یکی از منابع اطلاعاتی موثق برای ارائه آمارهای حوزه سلامت بدل شده و حتی در خیلی از حوزهها با نهادهایی مثل سازمان جهانی بهداشت همکاری دارد.
ما از اطلاعات این مؤسسه برای تحلیل وضعیت ایران در زمینه آسیبهای مغزی طی ۳۰ سال گذشته استفاده کردیم تا دستکم یک میزان تقریبی از چندوچون این آسیب در کشور خودمان داشته باشیم؛ در حقیقت این پژوهش با هدف ایجاد یک هسته اولیه آماری انجام شد تا اطلاعات متفرقه داخلی، چه قبلیها چه آنها که در آینده انجام خواهند شد بتواند آن را تکمیلتر و دقیقتر کند.
دادههای استخراجشده شامل بروز، شیوع و سالهای ازدسترفته به علت زندگی توأم با ناتوانی، به تفکیک سن، جنس، سال و دلایل بروز آسیبها در ایران بوده است.
بیشترین میزان آسیب مغزی مربوط به چه سنینی است؟
شریفالحسینی: متأسفانه بیشترین بار آسیب مغزی (ضربه مغزی) به واسطه بروز آن در افرادی که بخش مولد جامعه یعنی بین ۱۵ تا ۶۵ سال سن هستند، را تشکیل میدهد؛ این یافته نگرانکننده است، چراکه این گروه نقش کلیدی در اقتصاد و توسعه کشور دارند.
با توجه به روند سالمند شدن جمعیت ایران، در آینده ممکن است شاهد افزایش آمار آسیبهای مغزی در سالمندان نیز باشیم که تهدیدی دوچندان خواهد بود. تصادفات جادهای و شهری، بهویژه در میان موتورسواران، از عوامل اصلی بروز ضربه مغزی هستند؛ سقوط از ارتفاع و برخورد جسم سخت بهویژه در مورد کارگران هم از دیگر دلایل شایع محسوب میشوند.
عدم استفاده از تجهیزات ایمنی مانند کمربند یا کلاه ایمنی در بسیاری از این حوادث نقش دارد. بخشی از آسیبهای وارده نیز ناشی از خشونتهای فیزیکی گزارش شدهاند، اگرچه سهم کمتری در مقایسه با دیگر عوامل دارند.
مخاطبین اصلی این طرح چه افرادی هستند؟
شریفالحسینی: مخاطبان اصلی نتایج این طرح، سیاستگذاران نظام سلامت، سازمانهای مدیریت بحران و پژوهشگران حوزه نوروتروما هستند. این دادهها میتوانند به تدوین برنامههای مؤثرتر در پیشگیری، درمان و باز توانی بهویژه باز توانی شناختی کمک کنند.
پژوهشگران هر منطقه یا استان هم میتوانند این دادههای تخمینی را مبنا قرار دهند، مطالعات دقیقتری در مناطق خود انجام دهند و اطلاعات تکمیلی را به آن اضافه کنند. در نهایت، این کار میتواند شروع ایجاد یک مجموعه آمار قابلاعتماد بومی درباره آسیبهای مغزی در ایران باشد.
ضربه مغزی به دلیل حوادث طبیعی نیز رخ دادهاند؟
شریفالحسینی: در بررسی دادههای ۳۰ سال گذشته درباره آسیبهای مغزی در ایران، مشخص شد که علاوه بر تصادفات رانندگی و سقوط، حوادث طبیعی هم در مقاطعی باعث افزایش آسیبهای مغزی شدهاند؛ از جمله دو پیک بزرگ مربوط به زلزله منجیل و بم. این یافتهها، ضرورت توجه جدی به مدیریت بحران در بلایای طبیعی را دوچندان میکند.
آسیب به مغز چه مشکلاتی را ایجاد میکند؟
شریفالحسینی: مغز، فرمانده بدن است و در بسیاری از موارد، ضربه مغزی مرگآور نیست، اما آسیب به فرماندهی هر مجموعه، هرچند کوچک و جزئی باشد، عوارض بالایی دارد، مخصوصاً زمانی که فرد به دنبال ضربه مغزی، توان شناختیاش آسیب ببیند و نتواند مانند قبل از حادثه عمل کند و گاهی برای همیشه از چرخه کار و زندگی عادی خارج شود.
ایمن سازی وسایل نقلیه در تغییر آمار ضربه مغزی، کمک کننده است؟
شریفالحسینی: وقتی بالاترین آمار ضربههای مغزی ما مربوط به سنینی است که سالهای طلایی فعالیت اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه محسوب میشود، این نشاندهنده ضعف جدی در فرهنگ ایمنی و پیشگیری است. خودروهای ناایمن، معابر و جادههای نامناسب، ضعف در اجرای قوانین و نبود بازدارندگی کافی، مشکلات اقتصادی و اجتماعی همگی دخیلاند، اما از همه مهمتر، فقدان فرهنگ پیشگیری و رفتار ایمن در میان عموم مردم است که البته آن هم علل مختلفی دارد.
با وجود همه کاستیها و ناکارآمدیها اگر فردی میداند خودروی شخصیاش ایمن نیست یا مسیر ترددش پرخطر است، باید برای حفظ جان خود و خانوادهاش احتیاط بیشتری به خرج دهد. موتورسواری که سرپرست خانواده است نباید قوانین را به راحتی نادیده بگیرد، فرد باید بداند یک تخطی ساده، ممکن است منجر به مرگ یا ناتوانی دائمیاش شود.
هر فرد باید باور داشته باشد که فرصت زندگی یک بار است و با رعایت قوانین و نکات ایمنی، مراقب جان دیگران و خودش باشد. توجه سیاستگذاران و نهادهای فرهنگی هم به ابعاد گسترده اینگونه مسائل ضروری است چون مواردی مثل آسیب مغزی فقط یک عارضه پزشکی نیستند، بلکه تهدیدی برای سرمایه انسانی کشورند و بنابراین باید جدیتر گرفته شوند.
منبع خبرگزاری مهر